این ضرب المثل هااز گذشته در کوکه رواج داشته است.
دچکف زولو مونه(یعنی به زالوی چسبناک می ماند)
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که کسی ول کن آدم نباشد و دایم به آدم گیر بدهد.وهر چه به او جواب رد بدهند به روی خود نیاورد.
بدار سگه که بیری لگه که(ازتوله سگ نگهداری کن بعد پاچه ی تو رابگیرد)
این ضرب المثل در مورد افراد قدر ناشناس یا اطفال قدر ناشناس به کار می رودوکسانی که جواب محبت را با بدی می دهند.
تادوری می چشمه نوری تا نزدیکی می دماغ وینزیکی.(تادور هستی برایم عزیزی ولی هنگامی که به افراد نزدیک می شوی مثل آب بینی بی ارزش هستی)
این ضرب المثل یاد آور ضرب المثل دوری ودوستی در فارسی است.
باموته کلاچه زاکه(یعنی بچه ی کلاغ اموزش دیده است)
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که بچه ی کسی کار عاقلانه یا در حد شخصیت بزرگترها انجام بدهد.یا این که خیلی زبر وزرنگ باشد.
وخت جنگ امی ورزه شاخ نداره(زمان جنگ گاو ما شاخ نداره)
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که در زمان کار آدم دست تنها بماندوکسی از فرزندان یا فک و فامیل به کمک آدم نیاید.
فلانی وره(یعنی طرف خود را نفهمی زده است)
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که کسی خود را به نفهمیدن بزند تا از انجام کار سر باز زند.
عین رزین(مثل لاسیتک می ماند)
این ضرب المثل در مورد افراد کاری و سالم که از کار خسته نمی شوند به کار می رود.
داره سره باد بدمی(یعنی باد اروی درخت عبور کند)
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که کسی آدم پوست کلفتی باشد وچیچ چیز را به روی خود نیاورد.
دس دسه شوره ودس وگرده رو شوره(دست دست می شودی و دست بر می گردد صورت را می شوید)
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که قرار است به همدیگر در انجام کاری کمک شود.
نجوسه حرف بزای (فکر نکرده حرف زدی)
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که شخصی بدون تفکر حرف بزند.
ریشه ی ضرب المثل کلک رشتی یا کلک مرغابی
این عبارت کنایه است از ترفند زدن، شگرد زدن و یا حقهبازی کردن. کلک معانی گوناگونی دارد، از جمله آتشدان گلی و سفالین، بستههای چوب و نی و علف که بر هم میبندند تا از آب عبور کنند، شوم و نامبارک، غوزه پنبه، گاومیش نرینه جوان، مصغّر کل به معنی کچل و…، اما در این مثل به چه معنی است؟
کشاورزان شمالی در نواحی ساحلی و مردابها به صید مرغابی نیز اشتغال دارند، اما چگونه به صید میپردازند؟
ابتدا حوضچهای میسازند با دیوارههایی از چوب نی و سقف توری البته این حوضچهها از داخل آب با یکدیگر مرتبط هستند. وقتی مرغابیها در آسمان به پرواز درمیآیند، شکارچی یکی از مرغابیهای تربیت شده خود را در آسمان رها میکند تا رهزن مرغابیها شود. مرغابی مزبور به “مگ مگ” کردن میپردازد تا مرغابیها را به محل موردنظر بکشاند. اگر موفق شد که فبها، اگر نشد مرغابی دیگری رها میکند.
بدین ترتیب این مرغابیهای اهلی آن قدر ” مگ مگ” و “وگ وگ” میکنند تا فوج مرغابیها را به مکان مزبور بکشانند. در این حال شکارچی سر از آب به درمیآورد. این عمل شکارچی، به این معنی است که مرغابیهای اهلی از زیر آب به حوضچه دیگر بروند. شکارچی بلافاصله تور را میکشد و مرغابیها را به دام میاندازد. سپس فارغالبال، هر دو بال مرغابیها را در داخل هم طوری میگیرد که نتوانند پرواز کنند (این عمل را به زبان مازندرانی “غازبال” میگویند).
به حوضچه موردنظر با دیوارههایی از چوب و نی و سقف توری کلک میگویند. ظاهراً عبارتهای “کلک مرغابی” و “کلک رشتی” از همین جا ریشه گرفته است.
کلمات کلیدی: